کد مطلب:29302 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:107

محمّد تقی بهار












.

4078. ملك الشعرای بهار می گوید:


گر نظر در آینه، یك رَه بر آن منظر كند
آفرین ها باید آن فرزند بر مادر كند


گر دگر بار این چنین بیرون شود آن دلرُبای
خود یقین می دان كه اوضاع جهان، دیگر كند


كس به رخسار مَه از مُشك سیه، چنبر نكرد
او به رخسار مَه از مُشك سیه، چنبر كند


كس قمر را هم نشین با نافه اَذفَر ندید
او قمر را هم نشین با نافه اذفر كند


گر گشاید یك گِرِه از آن دو زلف عنبرین
یك جهانْ آراسته از مُشك و از عنبر كند


غم بَرَد از دل، تو گویی، تا همی خواهد چو من
هر زمان مدح و ثنای خواجه قنبر كند


آن كه اندر نیمْ شب بر جای پیغمبر بخفت
تا تن خود را به تیرِ كید خصم، اِسپَر كند


جز صفات داوری در وی نیابد یك صفت
آن كه عقل خویش را بر خویشتن داور كند


داورش خوانَد ولیّ و احمدش خوانَد وصی
هم وصایت هم ولایت ز احمد و داور كند


در غدیر خُم، خطاب آمد ز حق بر مصطفی
تا علی را او ولی بر مِهتر و كِهتر كند


تا رسانَد بر خلایقْ مصطفی امر خدای
از جهاز اشتران از بهر خود، منبر كند


گِرد آیند از قبایل اندر آن دشت و نبی
خطبه بر منبر، پیِ امر خلافت سر كند


گوید: آن كاو را منم مولا، علی مولای اوست
زینهار از طاعت او گر كسی سر در كند.[2].









    1. محمّد تقی بن محمّد كاظم صبوری، ملك الشعرا، در سال 1266 ش، به دنیا آمد. وی محقّق، شاعر، نویسنده، روزنامه نگار، استاد دانشگاه و سیاستمدار بود. آثار تحقیقی و تصحیحی وی عبارت است:تاریخ سیستان، مجمل التواریخ والقصص و سبك شناسی و... وی در سال 1330 ش، در گذشت.
    2. دیوان ملك الشعرا بهار: 16/1-17.